سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسمه تعالی

سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا.....

پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله در سفر معراجی خود به شهودی بس عظیم دست یافت و انچنان ایات الهی را به نظاره نشست که راهروی مسیر رهبری خویش گردید...که فرمود:

ای بخبر بکوش که صاحب خبر شوی

تا راهرو نباشی کی راهبر شوی

آنچه بر او صلوات الله علیه و آله در این سفر گذشت قابل فهم و درک برای هرکس نیست که فرموده اند: من لم یذق لم یدر...هرکس نچیشده باشد نمیتواند درک کند

اما راهی را گذاشته اند تا هرکسی به اندازه ظرف وجودی خود بچشد تا بفهمد...انتخاب با توست که به سفر معراج بروی یا نروی... که همو صلوات الله علیه و آله فرمود:

الصلاه معراج المومن...

حداقل زمان سفر 17 رکعت در روز...

خوش سفرها میتوانند بیشتر به این سفر اعزام شوند که فرمود: الصلاه خیر موضوع من شاء کثر و من شاء استقل...هرکس خواهد زیاد و هرکس خواهد کم بر این مرکب نشیند...

بچشید این سفر را که

" تا نخوری ندانی " ست...





      

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

امت من چهار گروه هستند:

1 گروهی نماز می خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند «ویل» برای آنهاست، و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند فرمود: (فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون) ماعون 4 و 5

پس «ویل» برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند.

2 گروهی گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند، پس «غی» مال آنهاست، و «غی» نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود: (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا) .

سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد.

3 گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند، «سقر» برای آنهاست، «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود: (ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین) مدثر .42

(اهل بهشت از اهل جهنم سئوال می کنند) چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب می گویند : ما از نمازگزاران نبودیم.

4 گروهی همیشه نماز می خوانند، و در نمازشان خشوع دارند. خداوند متعال فرمود: (قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون)

مؤمنون.1 و .2

مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند. (3)

امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد.

و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.

(عنکبوت، 45)

نماز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و یاد خدا بزرگتر است.





برچسب ها : نماز - غی - ویل - فلاح - سقر  ,


      

بسمه تعالی

فرزندان ما در سنین خردسالی به واکنش ما در قبال حرکات و سکنات خود بسیار حساسند.نوع نگاه ما، لبخند یا اخم ما،تغییرات چهره و اندامها و... در رفتار کودکان بسیار تعیین کننده است.گاهی یک لبخند نابجا کودک را به رفتار اشتباه ترغیب می کند و یا یک اخم بی موقع یا حتی بی تفاوتی نا بجا تربیت صحیح فرزندمان را به مخاطره می اندازد.

دقت کنیم کجا و کی و در قبال چه رفتاری از کودک ذوق زدگی وافر از خود نشان می دهیم...گاهی برای کوچکترین حرکات کودک که خیلی هم مهم نیست ذوق زده می شویم ولی در قبال رفتار های دینی کودک که نمونه های فراوانی میتواند داشته باشد واکنش مناسب نشان نمی دهیم...به عنوان مثال گاهی کودکی به تقلید از مادر چادر بر سر میکند یا مانند پدر سر به سجده میگذارد...اینجا جای ذوق زدن است...پس

لطفا الکی ذوق نزنید...





      

                                                  بسمه تعالی

ماه رمضان فرصت ارزشمند ارتباط باخداست و نماز مظهر ارتباط با حضرت دوست...

در بهار قران،پیوند بین نماز و قران...ستودنی است...

ستاد اقامه نماز مسابقه اینترنتی تفسیر آیات نماز با عنوان "نماز در کلام نور" را با توجه به گسترش و توسعه شبکه های مجازی در جامعه برگزار می کند.

علاقمندان برای شرکت در این مسابقه می توانند به آدرس اینترنتی www.safiresobh.com  مراجعه کنند، افزود: مسابقه " نماز در کلام نور" ویژه ماه رمضان 1435 و برگرفته از تفسیر قطره ای حجت الاسلام قرائتی بصورت چند رسانه ای و آنلاین برگزار می شود.

به برگزیدگان هدایای ویژه اهدا خواهد شد.





      

بسمه تعالی

داستان زیر داستان اولین نماز دکتر جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس است.


وی که در خانواده ای پروتستان در آمریکا به دنیا آمده در 18 سالگی بی خدا   می شود. وی از طریق یکی از دانشجوهای مسلمانش نسخه ای ترجمه شده از قرآن هدیه گرفت و ظرف سه سال همه ی آن را مطالعه کرد و در پایان تصمیم گرفت اسلام بیاورد.

برگرفته از کتاب "Even Angels Ask ” (حتی فرشتگان نیز می پرسند) اثر دکتر جفری لانگ. برگردان از ترجمه ی عربی این قسمت از کتاب توسط دکتر عثمان قدری مکانسی :



روزی که مسلمان شدم امام مسجد کتابچه ای درباره ی چگونگی ادای نماز به من داد.

ولی چیزی که برایم عجیب بود، نگرانی دانشجوهای مسلمانی بود که همراه من بودند. همه به شدت اصرار می کردند که: راحت باش! به خودت فشار نیار! بهتره فعلا آرام آرام پیش بری…

پیش خودم گفتم: آیا نماز اینقدر سخت است؟

ولی من نصیحت دانشجوها را فراموش کردم و تصمیم گرفتم نمازهای پنجگانه را به زودی شروع کنم.

آن شب مدت زیادی را در اتاق خودم بر روی صندلی نشسته بودم و زیر نور کم اتاق حرکت های نماز را با خودم مرور می کردم و توی ذهنم تکرار می کردم. همینطور آیات قرآنی که باید می خواندم و همچنین دعاها و اذکار واجب نماز را…

از آنجایی که چیزهایی که باید می خواندم به عربی بود، باید آنها را به عربی حفظ می کردم و معنی اش را هم به انگلیسی فرا می گرفتم.

آن کتابچه را ساعت ها مطالعه کردم، تا آنکه احساس کردم آمادگی خواندن اولین نمازم را دارم.

نزدیک نیمه ی شب بود. برای همین تصمیم گرفتم نماز عشاء را بخوانم…

در دستشویی آن کتابچه را روبروی خودم گذاشتم و صفحه ی چگونگی وضو را باز کردم.

دستورات داخل آن را قدم به قدم و با دقت انجام دادم. مانند آشپزی که برای اولین بار دستور پخت یک غذا را انجام می دهد!
وقتی وضو را انجام دادم شیر آب را بستم و به اتاق برگشتم در حالی که آب از سر و وصورت و دست و پاهام می چکید. چون در آن کتابچه نوشته بود بهتر است آدم آب وضو را خشک نکند1…

وسط اتاق به سمتی که به گمانم قبله بود ایستادم. نگاهی به پشت سرم انداختم که مطمئن شوم در خانه را بسته ام! بعد دوباره به قبله رو کردم. درست ایستادم و نفس عمیقی کشیدم. بعد دستم را در حالی که باز بود به طرف گوش هایم بالا بردم و با صدایی پایین "الله اکبر" گفتم.

امیدوار بودم کسی صدایم را نشنیده باشد! چون هنوز کمی احساس انفعال می کردم، یعنی هنوز نتوانسته بودم بر این نگرانی که ممکن است کسی من را زیر نظر دارد غلبه کنم.

ناگهان یادم آمد که پرده ها را نکشیده ام و از خودم پرسیدم: اگر کسی از همسایه ها من را در این حالت ببیند چه فکر خواهد کرد!؟

نماز را ترک کردم و به طرف پنجره رفتم و نگاهی به بیرون انداختم تا مطمئن شوم کسی آنجا نیست. وقتی دیدم کسی بیرون نیست احساس آرامش کردم. پرده ها را کشیدم و دوباره به وسط اتاق برگشتم…

یک بار دیگر رو به سوی قبله کردم و درست ایستادم و دستم را تا بناگوش بالا بردم و به آرامی گفتم : الله اکبر.

با صدای خیلی پایینی که شاید شنیده هم نمی شد به آرامی سوره ی فاتحه را به سختی و با لکنت خواندم و پس از آن سوره ی کوتاهی را به عربی خواندم ولی فکر نمی کنم هیچ شخص عربی اگر آن شب تلاوت من را می شنوید متوجه می شد چه می گویم!!

پس از آن باز با صدایی پایین تکبیر گفتم و به رکوع رفتم بطوری که پشتم عمود بر ساق پایم شد و دست هایم را بر روی زانویم گذاشتم.

… احساس خجالت کردم چون تا آن روز برای کسی خم نشده بودم. برای همین خوشحال بودم که تنها هستم.

در همین حال که در رکوع بودم عبارت سبحان ربی العظیم را بارها تکرار کردم. پس از آن ایستادم و گفتم : سمع الله لمن حمده، ربنا ولک الحمد:

حس کردم قلبم به شدت می تپد و وقتی بار دیگر با خضوع تکبیر گفتم دوباره احساس استرس بهم دست داد چون وقت سجده رسیده بود.

در حالی که داشتم به محل سجده نگاه می کردم، سر جایم خشکم زد… جایی که باید با دست و پیشانیم فرو می آمدم. ولی نتوانستم این کار را بکنم! نتوانستم به سوی زمین پایین بیایم. نتوانستم خودم را با گذاشتن بینی ام بر روی زمین کوچک کنم…   به مانند بنده ای که در برابر سرورش کوچک می شود…

احساس کردم پاهایم بسته شده اند و نمی توانند خم شوند.
 
بسیار زیاد احساس خواری و ذلت بهم دست داد و خنده ها و قهقهه های دوستان و آشناهایم را تصور کردم که دارند من را در حالتی که در برابر آنها تبدیل به یک احمق شده ام، نگاه می کنند. تصور کردم تا چه اندازه باعث برانگیختن دلسوزی و تمسخر آنها خواهم شد.
 
انگار صدای آنها را می شنیدم که می گویند: بیچاره جف! عرب ها در سانفرانسیسکو عقلش را ازش گرفته اند!

شروع کردم به دعا: خواهش می کنم، خواهش می کنم کمکم کن…

نفس عمیقی کشیدم و خودم را مجبور کردم که پایین بروم. الان روی دو زانوی خود نشسته بودم… سپس چند لحظه متردد ماندم و بعد پیشانیم را بر روی سجاده فشار دادم… ذهنم را از همه ی افکار خالی کردم و گفتم  سبحان ربی الأعلی :…الله اکبر این را گفتم و از سجده بلند شدم و نشستم. ذهن خود را همچنان خالی نگه داشتم و اجازه ندادم هیچ چیز حواسم را پرت کند.
 
الله اکبر

… و دوباره پیشانی ام را بر زمین گذاشتم. در حالی که نفس هایم به زمین برخورد می کرد جمله ی سبحان ربی الأعلی را خودبخود تکرار می کردم. مصمم بود که این کار را به هر قیمتی که شده انجام بدهم.

الله اکبر

… برای رکعت دوم ایستادم. به خودم گفتم: هنوز سه مرحله مانده. برای آن قسمت نمازم که باقی مانده بود با عواطف و احساسات و غرورم جنگیدم. اما هر مرحله آسان تر از مرحله ی قبل به نظر می رسید تا اینکه در آخرین سجده در آرامش تقریبا کاملی به سر می بردم.

سپس در آخرین نشستنم، تشهد را خواندم و در پایان به سمت راست و چپ سلام دادم.در حالی که در اوج بی حسی قرار داشتم همچنان در حالت نشسته بر روی زمین باقی ماندم و به نبردی که طی کردم فکر کردم… خجالت کشیدم که چرا برای انجام یک نماز تا پایان آن اینقدر با خودم جنگیدم.

در حالی که سرم را شرم آگین پایین انداخته بودم به خداوند گفتم: حماقت و تکبرم را ببخش، آخر می دانی من از جایی دور آمدم  … هنوز راهی طولانی مانده که باید طی کنم.

و در آن لحظه احساسی پیدا کردم که قبلا تجربه نکرده بودم و برای همین وصف آن با کلمات غیر ممکن است.

موجی من را در بر گرفت که هیچگونه نمی توانم وصفش کنم جز اینکه آن حس به « سرما » شبیه، بود و حس کردم که از نقطه ای داخل سینه ام بیرون می تابد.

چونان موجی بود عظیم که در آغاز باعث شد جا بخورم. حتی یادم هست که داشتم می لرزیدم، جز اینکه این حس چیزی بیشتر از یک احساس بدنی بود چون به طرز عجیبی در عواطف و احساسات من تاثیر گذاشت.

گو اینکه « رحمت » به شکلی تجسم یافت و مرا در بر گرفت و در درونم نفوذ کرد.سپس بدون اینکه سببش را بدانم گریه کردم. اشک ها بر صورتم جاری شد و صدای گریه ام به شدت بلند شد. هرچه گریه ام شدیدتر می شد حس می کردم که نیرویی خارق العاده از رحمت و لطف مرا در آغوش می گیرد.

این گریه نه برای احساس گناه نبود… گر چه این گریه نیز شایسته من بود… و نه برای احساس خاری و ذلت و یا خوشحالی… مثل این بود که سدی بزرگ در درونم شکسته و ذخیره ای عظیم از ترس و خشم را به بیرون می ریزد.
 
در حالی که این ها را می نویسم از خودم می پرسم که آیا مغفرت الهی تنها به معنای عفو از گناهان است و یا بلکه به همراه آن به معنای شفا و آرامش نیز هست.3

مدتی همانگونه بر روی دو زانو و در حالی که بسوی زمین خم بودم وصورتم را بین دو دستم گرفته بودم، می گریستم.

وقتی در پایان، گریه ام تمام شد به نهایت خستگی رسیده بودم. آن تجربه به حدی غیر عادی بود که آن هنگام هرگز نتوانستم برایش تفسیری عقلانی بیابم. آن لحظه فکر کردم این تجربه عجیب تر از آن است که بتوانم برای کسی بازگو کنم.

اما مهمترین چیزی که آن لحظه فهمیدم این بود که من بیش از اندازه به خداوند و به نماز محتاجم.

قبل از اینکه از جایم بلند شوم این دعای پایانی را گفتم:
خدای من! اگر دوباره به خودم جرأت دادم که به تو کفر بورزم، قبل از آن مرا بکش! مرا از این زندگی راحت کن.. خیلی سخت است که با این همه عیب و نقص زندگی کنم، اما حتی یک روز هم نخواهم توانست با انکار تو زنده بمانم.





برچسب ها : نماز  , خاطره  , اسلام  , اولین نماز  , مسلمان شدن  ,


      

بسمه تعالی

کودکان در دوره ابتدایی زندگی علاقه ای شدید به بازی  دارند و این موضوع مورد تایید روایات ماست.چنانکه در روایت آمده است: دِعْ إِبْنَک یلْعَبُ سَبْعَ سَنینَ، فرزندت را در هفت سال اول، رها کن تا بازی کند.

دنیای کودک در این مقطع سنی بازی های اوست و با هرچه وسیله بازی او باشد انس میگیرد.

این یک فرصت استثنائی برای تقویت ارتباط او با گزاره های دینی و نماز است.

پیوند زدن بازی های کودکان با نماز و اختراع بازهایی که به نوعی با نماز یا وسایل مربوط به نماز مثل سجاده ،مهر و...ارتباط دارد بسیار راه گشاست.

سوار شدن حسنین علیهما السلام بر دوش پیامبر در نماز نوعی بازی با نماز برای آنهاست.حتی در روایتی دیدم پیامبر در طول نماز کودکی را در آغوش داشتند و در فقط سجده او را به زمین میگذاشتند.

پرواضح است که حرکات نماز و بازی کودک با آن چه شوقی در او ایجاد میکند و این شوق= ایجاد علاقه در ضمیر ناخودآگاه او....

شما دوستان با سلیقه زیبای خود میتوانید بازی های جذاب در این زمینه برای فرزندان طراحی کنید...کمک شما در تدوین یک مجموعه بازی اینچنینی بسیار راهگشاست.

دقت کنید که کودکان در این سن الزاما بازی هدفمند که برنده و بازنده داشته باشد، نمیخواهند...همین که حرکاتی و جنب وجوشی داشته و سرگرم شوند برای آنها جذابیت دارد هرچند شاید برای سنین بالاتر جذابیت نداشته باشد...

یکی از دوستان سجاده بازی را پیشنهاد داده بود...پدر و مادر و کودک گوشه های سجاده را گرفته و با شمارش تکان داده و روی زمین پهن میکنند... شما هم پیشنهاد دهید...

ادامه دارد....انشاالله





برچسب ها : نماز  , کودک  , بازی  , هفت سالگی  , تربیت دینی  ,


      

بسمه تعالی

همه ما کم و بیش به فریضه نماز اهمیت میدهیم.حداقل مراقبت می کنیم نمازمان قضا نشود و درست بجا آورده باشیم.

اما تفاوت انسانها در اهمیت به این فریضه الهی در لحظات خاص مشخص می شود. وقتی گرفتاری و مشغله ها فراوان می شود اولویت اول ما چیست!!!؟

اولیاء الله همیشه و در همه حال اولویتشان با نماز بوده است حتی در سخترین حالات.....(به تصاویر زیر دقت کنید...ما چگونه ایم!!!؟)

هیچ عذری برای سهل انگاری درباره نماز پذیرفته نیست.....

اینها حجت را بر ما تمام کرده اند.....

 





برچسب ها : نماز  , سختی  , بیماری  , جنگ  , عذر  , اهمیت نماز  , سهل انگاری در نماز  ,


      

بسمه تعالی

فرزندان خردسال ما گلهای خوش عطر زندگی هستند که تربیت صحیح آنها در مسیر انس با گزاره های دینی خصوصا نماز، دغدغه های ما را نسبت به فردای آنها از بین خواهد برد.

چه بسیار فرزندانی که به دلیل رفتارهای ناصحیح اطرافیان، از نماز و سایر فرائض الهی گریزانند... همان هایی که از روشهای صحیح دعوت به نماز آگاه نیستند و دینداری خود را با روشهای غیر علمی یا اجباری به فرزندان منتقل می کنند.

از یادگیری روشهای صحیح و تربیت دینی فرزندان غافل نشویم....فرزندان دقیق الگو برداری میکنند...





برچسب ها : نماز  , تربیت  , فرزند  , تقلید  , الگو  ,


      

                                                                 بسمه تعالی

مرحوم شیخ عباس قمی(رض) در کتاب شریف مفاتیح الجنان در اعمال آخر سال قمری نمازی پر فضیلت را ذکر می کند که به جا آوردن آن در انتهای سال شمسی به نیت رجاء و امید ثواب خالی از لطف نیست.

طریقه خواندن این نماز به این شرح است:

در هر رکعت یک بار حمد و ده بار ((قل هو الله احد)) و ده بار ((آیه
الکرسی)) و بعد از نماز هم این دعا را می خوانیم : (( اللهم ما عملت فی هذه السنه
من عمل نهیتنی عنه و لم ترضه و نسیته و لم تنسه و ... ))

در روایتی آمده است : (( کسی که این نماز و این دعا را
بخواند شیطان می گوید وای بر او ، تمام زحمات یکساله مرا به باد داد و سال گذشته
نیز به خیر او گواهی می دهد . ))

چه خوب است آخر سال خود را با نماز پیوند بزنیم...

                                                           التماس دعا





      

1- نام کتاب :نماز راز دوست

نگارش : على رستمى

لینک: http://uplod.ir/8597acnzzyss/10-1-n-dost.zip.htm
 

**********************************

2- نام کتاب :نماز و عبادت فاطمه زهرا سلام الله علیها

مؤ لف : عباس عزیزى

لینک: http://uplod.ir/pw5ofqzlhaga/10-1-n-fatemeh.zip.htm

 

**********************************

3- نام کتاب : نمازشناسی(جلد اول)

نام نویسنده : حسن راشدی

لینک: http://uplod.ir/mu35jpai5inv/10-1-n-namaz1.zip.htm

 

**********************************

4- نام کتاب :یکصد و چهارده نکته در باره نماز

 تالیف : حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتى

لینک: http://uplod.ir/30d87u1d8uro/10-1-n-nokteh.zip.htm

 

ادامه دارد انشاالله...





برچسب ها : دانلود  , کتاب  , نماز  , قرائتی  , حضرت زهرا  , کتاب الکترونیکی  ,


      
   1   2      >




+ http://www.aviny.com/occasion/ahlebeit/imamkazem/veladat/86/40dh-kazem/40dast03.aspx

+ دیدن این چهره از ورزشکاران هم گاهی اوقات بد نیست!!!



+ @};- @};- @};- یازهرا(س)



+ با سلام خدمت دوستان عزیز...ستاد اقامه نماز سومین دوره مسابقه وبلاگ نویسی با موضوع نماز رو برگزار میکنه.با جوایز ارزنده...دوستان تا20 اسفند میتونن شرکت کنن...لطفا هر عزیزی که شرکت کرد ادرس وبلاگشو بده تا من لینک کنم@};-